عزاداری دیگران،آزادی ما- آیین گل مالی لرستان در عاشورا
احتمالا آگاهید که لُرها در روزهای تاسوعا و عاشورا مراسمی ویژه را برگزار میکنند و برخی که علاقه مندند و یا برخی دیگر که نذری دارند، در این ایام خود را به گِل میافکنند. مراسم ریشهای تاریخی دارد که مردمان این مرز و بوم به افسانه سوگ سیاوش رجوع میکنند، سیاوش خود را به گِل افکند و به آتش وارد شد. از دیگر سو مردمان این دیار در رسای عزاداری برای نزدیکترین عزیزانشان نیز چنین میکنند،امروزه چنین صورتی از عزاداری هنوز در میان مردمان لرستان جاری و ساری است. اما به طریق اعلی آن در روزگاران ما این عزاداری و آیین گل مالی صورتی مذهبی هم دارد که شاید تا پیش از ورود اسلام چنین نبوده است.به هر ترتیب پس از اسلام آوردن مردمان این دیار و پس از شهادت امام سوم شیعیان یعنی امام حسین(ع) سوگواران او خود را به گِل میافکنند. به هر روی تمام اینها کنار یکدیگر نشان میدهد چنین کاری علاوه بر آنکه ریشه در باورهای غیرمذهبی-ملی و قومی- داشته از الگویی مذهبی نیز پیروی میکند،چرا که مردمان لرستان حسین(ع) را چنان عزیز خود دوست دارند و این هردو در کنار یکدیگر قرار دارند.
باری، آنچه
کنون مسئله است این داستان است، که هربار با شروع ماه محرم و ایام سوگواری امام
حسین برخی با به تصویر کشیدن مراسم گِل مالی سعی در نشان دادن و تزریق و ترویج این
فکر را دارند که «با چنین مردمان احمقی زندگی میکنیم»، و یا این مسئله را بیان میکنند
که «تا اوضاع چنین است هیچگاه و هیچوقت راهی به سوی پیشرفت نخواهیم برد»، بماند که
هند و ژاپن و چین با حفظ بسیاری سنتهای خود دروازههای پیشرفت را یکی پس از دیگری
درنوردیدهاند، و یا از این جز مسائل را به ترتیب بیان میکنند تا بگویند خود
فرهیخته و دیگران در مرتبهی پایینی از فهم و شعور و البته فرهنگ قرار دارند و تا
چنین است اوضاع ما بهبودی نخواهد یافت.این چکیده آن چیزی است که دیگران میخواهند
علیه این آیین بگویند!
هر مراسمی در
هر گوشهای از این دنیا به قصد و نیتی و برگرفته از اتفاقی است، این قابل کتمان
نیست، اما آنچه اینجا اهمیت دارد مسئلهی «آزادی» است. مراسمی در لرستان برگزار میشود،
عدهای خود را به گِل میافکنند بدون اینکه به من صدمهای وارد شود و یا آزادی
فردی من تهدید شود،از سوی دیگر آن فرد با خود نیز کاری نمیکند که صدمه ای به خود
وارد کند،صرفا به دلیل باوری که دارد-درست یا غلط-چنین میکند، بیان آزادی از سوی
فیلسوف بزرگ لیبرال استوارت میل به همین گونه بود.حتی ممکن است آن فرد که خود را
به گل می افکند، در باورهای درونی خود فردی آزاد و آزاده،مدرن و پذیرای افکار
دیگران نیز باشد حال آنکه او متهم به عقب ماندگی است و کار او مردود شمرده میشود،اما
باید بدانیم مادامی که به فردیت من آسیبی وارد نشود و استقلال فردی من آسیبی
نبیند، دیگری در رفتار خود مختار است(البته این مختار بودن از نگاه استوارت میل
سلسله مراتبی دارد و شامل هرچیزی نیست و نمیشود).
میل میگوید
انسان در امنیت و خودمختاری دارای استقلال است و یا آزادی را با چنین سلسله مراتبی
تعریف میکند، و امنیت را مسئله اساسیتر از فردیت و خودمختاری، در آزادی آدمی میداند.
این احتمال بالاست که آنکس که در هر لحظهای قدرتی بیشتر از ما داشته باشد بخواهد
بر ما اعمال قدرت کند و امنیت ما را به خطر بیفکند، پس باید امنیت ما تامین شود،به
نظر میرسد که مخالفان این آیین چنانچه در زمانی قدرتی بیشتر از ما داشته باشند
حتما امنیت کسانی که به گل می افتند را به خطر خواهند انداخت. در آیین گِل مالی،
چنین است کسی به اجبار مرا در گِل نمیافکند، هرچند چنان بند دیگر شرایط آزادی
یعنی خودمختاری که خود شامل آزادی بیان میشد این حق را دارد که مرا تشویق به
انجام کاری کند اما مجبور نه! (میپذیرم که از مجاری دولتی برای چنین مراسمی مدام
تبلیغ میشود اما با این وجود باز هم اجباری در کار-به طور اخص مراسم گِل مالی
عاشورا- نیست).
با این اوصاف
و تفاسیر چگونه است که کسی و یا کسانی دیگران را حقیر، کوچک، بیفرهنگ، عقب مانده و
یا با سایر صفتهای منفی جلوه میدهند، در حالیکه آزادی و فردیت آنان کوچکترین
آسیبی ندیده است؟
شاید بپرسید،
چنان که خود گفتی و در اندیشه استوارت میل جستجو کردی آنکس هم که چنین صفتهایی را به
انسانهای دیگر نسبت میدهد این حق را دارد تا به بیان آنچه گمان میبرد صحیح است
بپردازد. این درست است که میل اینگونه بیان میدارد که باید فرد در آزادی گفتارش
آزادانه پیش بیاید اما اگر نیک بنگریم 1.با چنین گفتههایی سعی در «اجبار به عملی»
دارند، یعنی آنان شما را به صفتی موصوف میکنند و از آن بین این نیت را دارند تا
از طریق آن صفات شما دیگر آن عمل را انجام ندهید در حالیکه این کار آزادی آن کسی و
یا کسان را تهدید و محدود نکرده است و چنانچه توضیخ داده شد چه بسا اگر آنان در
زمانی قدرتی بیش داشته باشند امنیت دیگری را به مخاطره بیاندازند. این اجبار چنین
است که الف) امینت
شما را به مخاطره میاندازد، یعنی با یک اعمال قدرت شما دیگر این حق را ندارید تا
مراسمی را که تهدیدگر آزادی شما نیست را برگزار کنید و از سوی دیگر ب) پس از آنکه امنیت شما تهدید
گشت و در دایره ای تنگ قرار گرفتید که دیگران شما را در حال پاییدن اند و شما را
بر حذر از کاری میدارند، متن دوم آزادی یعنی خودمختاری شما نیز از میان رفته است،
اینجا دیگر شما حق انتخابی ندارید و انسانی که حق انتخاب ندارد دیگر آزاد نیست. 2.
حتی اگر بپذیریم که گفته مخالفان این آیین در رسای این مسئله نیست که خودمختاری و
امنیت شما مورد تهدید قرار گیرد،باز هم این مسئله پابرجاست که اساسا چرا باید به
یک رویدادی که آزادی دیگری را مورد هجمه قرار نمیدهد و آسیب و صدمه ای هم به فرد
وارد نمیشود به دیده تحقیر نگریسته شود و بیشترین و بدترین منفی نگری نثار آن شود
با این هدف که چرا این مراسم را برگزار میکنید؟پس اساسا باید جلوی مراسمی که
تهدیدگر و تحدیدگر آزادی دیگری نیست گرفته شود؟ و یا به دیدهی حقارت آن هم برای
منظوری نگریسته شود؟ به گمان من پاسخ قطعا منفی است.با این وجود به دیگری حق داده
خواهد شد که انتقاد خود را به مراسم وارد کند،اما نه آنکه برای مسئله ای که آسیب
رسان و تهدیدگر آزادی دیگری و خود نیست و از سوی دیگر در سوگ عزیزانشان نیز چنین
میکنند،صفاتی به کار گرفته شود و تصویرسازیهایی شود که نشان از انتقاد ندارد و
البته باید توجه داشت که نفی یک مسئله به خودی خود نفی نیست،نمیشود گفت دوست ندارم
چون دوست ندارم،باید علت دوست نداشتن به طوری که از تحقیر خالی باشد بیان شود که
البته تا کنون چنین چیزی در نقد این مراسم ندیده ایم!
باری، دیدم و
شنیدیم که هر مسئلهای و هر مراسمی که تهدیدگر آزادی فردی دیگر نیست میتواند در
بتن و متن جامعه حضور داشته باشد، شما حق دارید علیه آن مراسم تبلیغ کنید،با تمام
شئوناتی که دلایل متقن عقلی و تجربی در آن بیان شود، اما حق ندارید علیه آزادی دیگری
با به شورش کشیدن جو و فضا و شکلی دیگر نشان دادن انسانها دست به کار و عملی
بزنید.
ذکر این نکته
هم خالی از لطف نیست، که میل باور دارد (و دارم) که بیان یک مسئله در متن جامعه
کمک خواهد کرد تا شما بدانید فکرتان درست است و یا غلط (البته حالت سومی هم میل میشمارد
که ۵۰-۵۰ است)،
با این وجود، این مراسم و آیین در طول سدهها و سالها همچنان پابرجا بوده است،
کسانی که مراسم را برگزار میکنند و در گِل میافتند گمان دارند که این سوگواری
مناسب حال شهادت امام حسین(ع) است، نشانهای از غلط بودن این نوع عزاداری (غیر از
آن صفتهای موهوم) بیان نشده است، در نتیجه مراسمی که نه آزادی ما را تهدید و تحدید
میکند و نه جلوهای از غلط بودن چنین سوگواری در دست است چرا باید به دیده حقارت
از سوی کسی و یا کسانی نمایان شود؟ کسی و کسانی که خود اغلب با دیدن مراسم گاوبازی
و گوجه پراکنی اسپانیاییها و یا برگزاری مراسم هالوین و یا با مراسم فوتبال در
گِل بریتانیاییها به وجد میآیند حال آنکه برای سوگ کسی که عزیز است در ذهن مردمانی
چنین فریاد وامصیبتا سر میدهند!
در نهایت ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مقایسه مراسم آیین گل مالی و قمه زنی اساسا مردود است!بنا به دلایل بالا.چرا که فرد در قمه زنی علاوه بر اینکه به خود آسیب میزند،تبلیغات منفی را نیز به همراه دارد که چه بسا فردی و یا کودکی در جایی با خود چنین کند و نتایجی مصیبت بار به بار آورد،در حالیکه مراسم گل مالی اساسا از این نوع تبلیغات منفی که احتمال میرود نتایج مصیبت باری به همراه داشته باشد خالی است.
*متن بازنویسی شده مطلبی است که سال قبل نوشته شده است
